25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
آورنده
آژیرنده
آشورنده
شدکارنده
گمارنده
آرمنده
بیشتر بدانید
خوراک
painted terrapin
ابواسحاق
چشم پیش
hoptoad
قرعه کشیدن
آغارنده
'āqārande
معنی
ترکننده؛ خیسکننده.
جستوجوی دقیق
آغارنده
لغتنامه دهخدا
آغارنده . [ رَ دَ / دِ ] (نف ) آنکه آغارد.
آغارنده
فرهنگ فارسی عمید
ترکننده؛ خیسکننده.