اتابکلغتنامه دهخدااتابک . [ اَ ب َ ] (اِخ )ابن شمس الدین محمد صاحبدیوان که به سال 683 هَ . ق .با سه برادر خود یحیی و فرج اﷲ و محمود به امر ارغون خان کشته شد. رجوع به تاریخ مغول صص 233 و 235 شو
اتابکلغتنامه دهخدااتابک . [ اَ ب َ ] (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) مرکب از دو کلمه ٔ ترکی اتا بمعنی پدر و بک شاید مخفف بیوک بمعنی بزرگ یا پدر بزرگ . || لالا و مؤدب و مربی کودک ، بالخاصه شاهزادگان . || وزیر بزرگ . || پادشاه . || اتالیق ، یعنی پدرخوانده : با یتیمی چو مص
اتابکفرهنگ فارسی معین(اَ بَ) [ تر. ] (ص مر.) 1 - پدربزرگ ، عنوانی که در دستگاه حکومتی سلجوقی به غلامان ترکی که از خود شایستگی نشان می دادند داده می شد و به عنوان مربی شاهزادگان تعیین می شدند. 2 - وزیر بزرگ .
اتابیکلغتنامه دهخدااتابیک . [ اَ ب َ / ب ِ ] (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) بمعنی اتابک : ملک رفته و اتابیک خفته . (عقدالعلی ).
ناصرالدین اتابکلغتنامه دهخداناصرالدین اتابک . [ ص ِ رُدْ دی اَ ب َ ] (اِخ ) رجوع به ناصرالدین مکرم بن علاء شود.
باغ اتابکلغتنامه دهخداباغ اتابک . [ غ ِ اَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه شهرستان اهواز که در 60 هزارگزی شمال خاوری ایذه واقع است . ناحیه ای است کوهستانی و گرمسیر و دارای 70 تن سکنه . آب آن از چشمه تأمین میشود و محص
شاه علاءالدین اتابکلغتنامه دهخداشاه علاءالدین اتابک . [ ع َ ئُدْ دی اَ ب َ ] (اِخ ) ابن قطب الدین محمود. رجوع به علاءالدین اتابک در لغتنامه شود.
اتابکان شاملغتنامه دهخدااتابکان شام . [ اَ ب َ ن ِ ] (اِخ ) (541 - 577 هَ . ق .). رجوع به اتابکان الجزیره و شام شود. اتابکان سنجار در 577 هَ . ق . و ایوبیان در 579
اتابکان آذربایجانلغتنامه دهخدااتابکان آذربایجان . [ اَ ب َ ن ِ ذَ ] (اِخ ) سلسله ای از اتابکان که از 531 تا 622 هَ . ق . در آذربایجان حکومت رانده اند. ایلدگز از غلامان ترک قبچاقی سلطان مسعود پادشاه سلجوقی عراق در دربار این پادشاه بدان درج
پشنگلغتنامه دهخداپشنگ . [ پ َ ش َ ] (اِخ ) (اتابک شمس الدین ...) نام پسر ملک سلغر شاه بن اتابک احمدبن اتابک یوسفشاه بن اتابک شمس الدین الب ارغون بن اتابک هزاراسف بن ابوطاهربن محمدبن علی بن ابوالحسن فضلوئی عم زاده و داماداتابک نورالورد پسر سلیمان شاه بن اتابک احمد. از اتابکان لر بزرگ است . چون
مظفرالدینلغتنامه دهخدامظفرالدین . [ م ُ ظَف ْ ف َ رُدْ دی ] (اِخ ) اتابک افراسیاب بن یوسفشاه نهمین اتابک هزار اسپی لرستان از 740 تا 756 حکومت کرد. رجوع به افراسیاب اتابک و قاموس الاعلام ترکی شود.
تاج الدینلغتنامه دهخداتاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) خلج . از امراء لشکر اتابک زنگی است . در تاریخ افضل (بدایع الازمان فی وقایع کرمان ) چنین آمده است : گفتار در ذکرآمدن اتابک محمد از فارس با تاج الدین خلج بجیرفت و... چون اتابک محمد با امراء و لشکر فارس بخدمت اتابک زنگی پیوست او را بنظر اکرام مکرم
علاءالدینلغتنامه دهخداعلاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ )اتابک یزد. هشتمین اتابک یزد است که از 662 تا 690 هَ .ق . حکومت کرد. (تاریخ مفصل ایران ، مغول ص 403).
اتابکان شاملغتنامه دهخدااتابکان شام . [ اَ ب َ ن ِ ] (اِخ ) (541 - 577 هَ . ق .). رجوع به اتابکان الجزیره و شام شود. اتابکان سنجار در 577 هَ . ق . و ایوبیان در 579
اتابکان آذربایجانلغتنامه دهخدااتابکان آذربایجان . [ اَ ب َ ن ِ ذَ ] (اِخ ) سلسله ای از اتابکان که از 531 تا 622 هَ . ق . در آذربایجان حکومت رانده اند. ایلدگز از غلامان ترک قبچاقی سلطان مسعود پادشاه سلجوقی عراق در دربار این پادشاه بدان درج
اتابکان اربللغتنامه دهخدااتابکان اربل . [ اَ ب َ ن ِ اَ ب ِ ] (اِخ ) یا امرای بکتکینی . (539 - 630 هَ . ق ). در سال 539 هَ . ق . عمادالدین زنگی یکی از سران لشکری ترک خود را که زین الدین علی کوچک بن ب
شاه علاءالدین اتابکلغتنامه دهخداشاه علاءالدین اتابک . [ ع َ ئُدْ دی اَ ب َ ] (اِخ ) ابن قطب الدین محمود. رجوع به علاءالدین اتابک در لغتنامه شود.
ناصرالدین اتابکلغتنامه دهخداناصرالدین اتابک . [ ص ِ رُدْ دی اَ ب َ ] (اِخ ) رجوع به ناصرالدین مکرم بن علاء شود.
گل بهار اتابکلغتنامه دهخداگل بهار اتابک . [ گ ُ ب َ اَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 30هزارگزی جنوب الیگودرز، کنار را مالرو گرده به ده نوشکراﷲ. هوای آن معتدل و دارای 137 تن سکنه است . آب آن از
باغ اتابکلغتنامه دهخداباغ اتابک . [ غ ِ اَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه شهرستان اهواز که در 60 هزارگزی شمال خاوری ایذه واقع است . ناحیه ای است کوهستانی و گرمسیر و دارای 70 تن سکنه . آب آن از چشمه تأمین میشود و محص