باراندازفرهنگ فارسی عمید۱. جای بار انداختن.۲. قسمتی از ساحل یا بندرگاه که در آنجا کشتیها بارهای خود را خالی میکنند؛ بارافکن.۳. [قدیمی] جایی که کاروان فرود بیاید.
باراندازلغتنامه دهخدابارانداز.[ اَ ] (اِ مرکب ) قسمتی از ساحل و یا بندرگاه و یا منزلی از راه که چارواداران یا کشتی ها و یا دیگر وسایل حمل و نقل مال التجاره و بار خود از ستور فروگیرند. قدسی گوید : از خس و خار درین دشت صدا می آیدکه درین منزل پرخوف مکن بارانداز. <
باراندازlandingواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای پاکسازیشده در جنگل که در آن بینهها را برای انتقال به خارج از جنگل در کامیون بارگیری میکنند
باراندوزلغتنامه دهخداباراندوز. [ اَ ] (اِخ ) نام رودی که از کوه سرحدی جمال الدین سرچشمه گرفته بطرف شمال جاری میشود و از قریه ٔ باراندوز گذشته از ماشقان بطرف مشرق رفته شعبه ای از باغ شیرِنی ضمیمه ٔ آن شده در جیران وارد دریاچه ٔ ارومیه میشود.
باراندوزلغتنامه دهخداباراندوز. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه که در 18هزارگزی جنوب ارومیه و 5500 گزی باختر شوسه ٔ ارومیه بمهاباد در جلگه واقع است . هوایش معتدل و دارای <span class="hl" dir="