بوریاکوبیفرهنگ فارسی عمید۱. حصیرکوبی؛ کوبیدن بوریا.۲. [مجاز] آمدوشد بسیار در مسجد یا خانه.۳. [مجاز] مهمانی و ولیمه که به مناسبت خانهای نوساز داده میشود.
حتیرهلغتنامه دهخداحتیره . [ ح َ رَ ] (ع اِ) مهمانی بنای نو. حُترَه . وکیره . || بوریاکوبی . (مهذب الاسماء).
بوریا کوبیلغتنامه دهخدابوریا کوبی . (حامص مرکب )کنایه از ضیافتی باشد که در خانه ٔ نو کنند. جشنی که بعد از ساختن خانه و عمارت کنند. (ناظم الاطباء) (برهان ) (آنندراج ). کنایه از آن است که چون خانه ٔ نو بسازند، مردم را به مهمانی طلبند. (انجمن آرا). عذار. عذیر. عذیره . وکیره . حتیره . مهمانی بنا. ولیمه
کوبیلغتنامه دهخداکوبی . (حامص ) با کلمات دیگر ترکیب و معنی حاصل مصدری از آنها اراده می شود مانند: آهن کوبی . ادویه کوبی . باروت کوبی . بوریاکوبی . جاده کوبی . خال کوبی . خرمن کوبی . زرچوبه کوبی . زرکوبی . طلاکوبی . کلوخ کوبی . گچ کوبی . میخ کوبی . نخاله کوبی . نقره کوبی . و رجوع به هر یک از ک