مطلبی که در کوچه و بازار با آواز بلند به مردم اطلاع میدادند.
〈 جار زدن (کشیدن): (مصدر لازم، مصدر متعدی)
١. مطلبی را با آواز بلند اطلاع دادن.
۲. [مجاز] فاش کردن.
〈 جاروجنجال:
۱. دادوفریاد؛ شوروغوغا.
۲. آشوب؛ ازدحام.
۱. بانگ، داد، صدا، صلا، صوت، فریاد، ندا
۲. مجاور، همسایه
۳. چلچراغ
۴. نگهبان
۵. همسوگند، همقسم