جماسیانلغتنامه دهخداجماسیان . [ ج َم ْ ما ] (اِ) نظامی این کلمه را در شعر زیر:سیاهی ده خال عباسیان سپیدی ده چشم جماسیان .آورده و شاید صورتی از کلمه ٔ جماشیان باشد منسوب به جماش و جماش بمعنی افسونگر و شوخ و دلفریب آمده است .
جامیشانلغتنامه دهخداجامیشان . (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاه که در 29 هزارگزی شمال باختری صحنه و 5 هزارگزی باختر شوسه ٔ کرمانشاه بسنقر واقع شده است . محلی کوهستانی و سردسیر است سکنه ٔ آن شیعه و زبان آ
جامیشانلغتنامه دهخداجامیشان . (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر و کلیائی شهرستان کرمانشاه . در 20 هزارگزی جنوب باختری سنقر و 8 هزارگزی باختر شوسه ٔ سنقر کرمانشاه واقع شده است و دامنه و سردسیر است . سکنه ٔ آن <span class="