حترةلغتنامه دهخداحترة. [ ح ُ رَ ] (ع اِ) چیزی اندک . || پیوندی که به دامن خیمه و خرگاه درآورند هرگاه از زمین بلند باشد. ج ، احتار. || فراهم آمدنگاه هر دو کنج دهان . || مهمانی بنای نو. || جای سر بروت بریدن از لب . (منتهی الارب ).
حتیرهلغتنامه دهخداحتیره . [ ح َ رَ ] (ع اِ) مهمانی بنای نو. حُترَه . وکیره . || بوریاکوبی . (مهذب الاسماء).
پیاترهلغتنامه دهخداپیاتره . [ رَ ](اِخ ) قصبه ٔ مرکزی ایالت نیامچو در خطه ٔ بغدان از رومانی ، واقع در 282 هزارگزی بخارست و در ساحل چپ بیستریچه در دامنه ٔ کوه مرتفعی بهمین نام . دارای راه آهن و تجارت و بازاری سالانه . و آن از قصبات باستانی است . (قاموس الاعلام ت
اطریةلغتنامه دهخدااطریة. [ اَ/ اِ ی َ ] (ع اِ) ماهیچه که نوعی از طعام اهل شام است . لا واحد له . و بعضی همزه را بکسر خوانند تا موافق بنای مفرد باشد. (منتهی الارب ). رشته ای که از میده ساخته با شیر و شکر می خورند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مأخوذ از تازی ، رشت
حتیرهلغتنامه دهخداحتیره . [ ح َ رَ ] (ع اِ) مهمانی بنای نو. حُترَه . وکیره . || بوریاکوبی . (مهذب الاسماء).