لغتنامه دهخدا
زنخ . [ زَ ن َ ] (اِ) معروف است و آن را زنخدان هم گویند و به عربی ذقن خوانند. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از غیاث ) ذقن . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). چانه و ذقن و آن جزء از صورت که واقع در زیر دهان می باشد. زنخدان و مغاک چانه . (ناظم الاطباء). فرود لب فرودین که