دوپهلولغتنامه دهخدادوپهلو. [ دُ پ َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) دارای دوتا پهلو. دارای دوضلع. دوسو. || کنایه است از سخن نیش دار و باکنایه . سخنی که از سر دورویی و دورنگی باشد. دورو. دورنگ : کلام ذووجهین ؛ عبارات دوپهلو، حرفهای دوپهلو یا سخنان دوپهلو، که موهم دو معنی است . (یادداشت مؤلف ). || توأم .
دوپهلوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن ، ذوجنبتین، گنگ، نامعلوم، نامشخص، ملقلق، قلمبه و مبهم، پیچیده، دورازذهن، نامفهوم، غیرقابلدرک مرموز، مشکوک، مبهم، کنایهآمیز، غیرصریح