راوذ. [ وَ ] (اِخ ) راود. رجوع به همین کلمه شود.
چراگاه، راود، علفزار، مرتع، مرغزار
چراگاه، چره، راود، سبزهزار، علفچر، علفزار، مرغزار
چراگاه، راود، سبزهزار، مرتع، مرغزار، مرغزار ≠ کشتزار
باده، چراگاه، چرام، چرامین، راود، علفچر، علفزار، مرتع