ساتراپلغتنامه دهخداساتراپ . (اِ) این کلمه ، یونانی شده ٔ خَشثْرَپَون بمعنی والی است که به پارسی کنونی باید شهربان گفت و کلمه ٔ شهر را در آن زمان بمعنی مملکت استعمال میکردند. داریوش شاهنشاهی ایران را به بیست قسمت تقسیم کردو هر کدام را بیک خشثرپاون سپرد. ظن قوی این است که این کلمه را خشثرپاون می
ساتراپیلغتنامه دهخداساتراپی . (اِخ ) ساتراپیلا در اصطلاح یونانیان یکی از بیست ایالت شاهنشاهی هخامنشی و یکی از 72 بخش حکومت سلوکیان است . در تشکیلات سلوکیان هر ساتراپی بچند قسمت میشد وهر قسمت را اِپارخی و رئیس چنین قسمت را ایارخ می نامیدند. گاهی ایارخ را هم ساترا
ساطیریالغتنامه دهخداساطیریا. (یونانی ، اِ) اسم یونانی خصیة الثعلب است . (فهرست مخزن الادویه ) رجوع به ساطریون شود.
ساتراپ ساتراپهالغتنامه دهخداساتراپ ساتراپها. [ پ ِ ] (اِخ ) عنوانی است که گودرز اول بیستمین پادشاه اشکانی (42 - 51م .) در کتیبه ای بزبان یونانی که در کوه بیستون باقی است بخود داده است ولی همین پادشاه در سکه ای که بدست آمده عنوان خود را
شتراءلغتنامه دهخداشتراء. [ ش َ ] (ع ص ) مؤنث اَشتَر. ج ، شُتر. (از اقرب الموارد). زن برگشته پلک چشم . (ناظم الاطباء). || زنی که لب زیرین او کفته باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به اَشتَر و شُتر شود. || (اِخ ) ابن الشتراء؛ نام دزدی است . (منتهی الارب ).
ساتراپ ساتراپهالغتنامه دهخداساتراپ ساتراپها. [ پ ِ ] (اِخ ) عنوانی است که گودرز اول بیستمین پادشاه اشکانی (42 - 51م .) در کتیبه ای بزبان یونانی که در کوه بیستون باقی است بخود داده است ولی همین پادشاه در سکه ای که بدست آمده عنوان خود را
ساتراپیلغتنامه دهخداساتراپی . (اِخ ) ساتراپیلا در اصطلاح یونانیان یکی از بیست ایالت شاهنشاهی هخامنشی و یکی از 72 بخش حکومت سلوکیان است . در تشکیلات سلوکیان هر ساتراپی بچند قسمت میشد وهر قسمت را اِپارخی و رئیس چنین قسمت را ایارخ می نامیدند. گاهی ایارخ را هم ساترا
ساتراپنلغتنامه دهخداساتراپن . [ پ ِ ] (اِخ ) نامی است که کنت کورث بولایت سپتاکس پاسیتاس (واقع در بین النهرین ) داده و دیودور نام آن را سیت تاس ضبط کرده است . رجوع به ایران باستان ج 1 ص 1405 شود.
ساتراپیلغتنامه دهخداساتراپی . (اِخ ) ساتراپیلا در اصطلاح یونانیان یکی از بیست ایالت شاهنشاهی هخامنشی و یکی از 72 بخش حکومت سلوکیان است . در تشکیلات سلوکیان هر ساتراپی بچند قسمت میشد وهر قسمت را اِپارخی و رئیس چنین قسمت را ایارخ می نامیدند. گاهی ایارخ را هم ساترا
ساتراپ ساتراپهالغتنامه دهخداساتراپ ساتراپها. [ پ ِ ] (اِخ ) عنوانی است که گودرز اول بیستمین پادشاه اشکانی (42 - 51م .) در کتیبه ای بزبان یونانی که در کوه بیستون باقی است بخود داده است ولی همین پادشاه در سکه ای که بدست آمده عنوان خود را
ساتراپنلغتنامه دهخداساتراپن . [ پ ِ ] (اِخ ) نامی است که کنت کورث بولایت سپتاکس پاسیتاس (واقع در بین النهرین ) داده و دیودور نام آن را سیت تاس ضبط کرده است . رجوع به ایران باستان ج 1 ص 1405 شود.