سوداناکلغتنامه دهخداسوداناک . [ س َ / سُو ](ص مرکب ) توهم انگیز. آشفته کننده . شگفت : گفت سوداناک خوابی دیده ام در دل شب آفتابی دیده ام .مولوی .
سوذانقلغتنامه دهخداسوذانق . [ ن َ] (معرب ، اِ) چرغ . شاهین . (منتهی الارب ). نوعی از چرغ . (ناظم الاطباء). رجوع به سوذنیق ، شوذنیق ، شوذق ، شوذانق ، شوذنوق ، المعرب جوالیقی ، سوذق و سوذنیق شود.
شودانیقلغتنامه دهخداشودانیق . (معرب ، اِ) معرب سودانیات است و آن مرغی باشد که درخت را با منقار سوراخ کند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دارکوب . دارسنب .
شوذانقلغتنامه دهخداشوذانق . [ ن َ / ن ِ ] (معرب ، اِ) نوعی از چرغ . (ناظم الاطباء). چرغ یا شاهین . (منتهی الارب ). سوذانق . سوذق . سوذنیق . شوذنیق . شوذق . شوذنوق . شیذنوق . شاهین و آن معرب از فارسی است و اصل آن سادانک ، سادنک ، سودناه (نیم درهم ). (از المعرب ج
شوذنوقلغتنامه دهخداشوذنوق . [ ش َ ذَ ] (معرب ، اِ) سوذانق . سوذق . سوذنیق . شوذنیق . شوذانق . شوذق . شیذنوق . معرب شاهین . (از المعرب جوالیقی ص 187، 204). رجوع به مترادفات کلمه شود.
ناکلغتنامه دهخداناک . (پسوند) پسوند اتصاف است ، پهلوی : ناک . این پسوند با الحاق به اسماء یا به بن کلمات فعلی ، تشکیل صفت میدهد. از این قبیل است : خشمناک ، ترسناک ، دردناک ، شرمناک ، پرهیزناک و آموزناک . این پسوند از پهلوی آمده و به نظر می رسد که مرکب باشد از پسوند اسم معنی «نا» و پسوند صفتی