شیلنگفرهنگ فارسی عمیدلولۀ لاستیکی یا پلاستیکی برای آبپاشی یا جابهجا کردن مایعات از ظرفی به ظرف دیگر.
شیلنگلغتنامه دهخداشیلنگ . [ ل َ ] (اِ) لوله ای است لاستیکی که در کارهای فنی مورد استفاده قرار می گیرد. از این لوله برای انتقال آب یا مواد سوختی (بنزین و غیره ) در فواصل متحرک ماشینها و اتومبیل استفاده می شود، و آن دارای انواع مختلف است : شیلنگ لاستیکی ساده ، شیلنگ نسوز و شیلنگ آجیده که در ساخت
شیلنگفرهنگ فارسی معین(لَ) [ آلما. ] (اِ.) لوله ای از جنس لاستیک که از آن برای انتقال آب ، بنزین ، هوا و... استفاده می کنند.
شلنگلغتنامه دهخداشلنگ . [ ش َ ل َ / ش ِ ل ِ / ل َ ] (اِ) برجستگی و فروجستگی شاطران از برای ورزش . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). برجستن از جایی به جایی . (غیاث ). || (شاید از شاه بمعنی بزرگ و لنگ بمع
شلنگلغتنامه دهخداشلنگ . [ ش ِ / ش َ ل َ ] (اِ) ران آدمی و بدین معنی مزید علیه شل است . (آنندراج ). || مسافت مابین دو قدم . (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). || برجستن . (آنندراج ).
شلینگلغتنامه دهخداشلینگ . [ ش ِ ] (اِخ ) فریدریش ویلهلم یوزف فیلسوف آلمانی (متولد 1775- متوفای 1854 م .). وی پسر کشیشی از اهل وورتمبرگ بود، اما اوقات او همیشه به تدریس و تصنیف می گذشت . وی در سن بیست سالگی دست به تحریر زد و آث
شلینگلغتنامه دهخداشلینگ . [ ش ِ ] (انگلیسی ، اِ) مسکوکی است در انگلستان . (یادداشت مؤلف ). پول انگلیسی معادل یک بیستم لیره ٔ استرلینگ .(فرهنگ فارسی معین ). شیلینگ . رجوع به شیلینگ شود.