قابلمه کاری کردنلغتنامه دهخداقابلمه کاری کردن . [ ل َ م َ/ م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در اصطلاح زرگرها، ورقه ٔ نازک از فلز روی چیزی کشیدن . روکش کردن . آب طلا یا نقره دادن . مطلا کردن . مفضض کردن . || و مجازا به معنی سعی کردن و کوشش .
قابلمهلغتنامه دهخداقابلمه . [ ل َ م َ/ م ِ ] (ترکی ، اِ) قسمی ظرف بزرگ فلزّی (مسین و غیره ). ظرف فلزّی بزرگ با درو سرپوش هم از فلز که بر وی استوار شود برای نگاه داشتن پلو و دیگر چیزها. دیگ فلزی سربسته برای طبخ .ترکیب ها:- قابلمه پز</spa
قابلمهگویش اصفهانی تکیه ای: qâbloma/ digle طاری: qelefi طامه ای: qâbloma/komâǰdun طرقی: qâplâma/komâǰdun کشه ای: qâflama نطنزی: qâbloma
قابلمهلغتنامه دهخداقابلمه . [ ل َ م َ/ م ِ ] (ترکی ، اِ) قسمی ظرف بزرگ فلزّی (مسین و غیره ). ظرف فلزّی بزرگ با درو سرپوش هم از فلز که بر وی استوار شود برای نگاه داشتن پلو و دیگر چیزها. دیگ فلزی سربسته برای طبخ .ترکیب ها:- قابلمه پز</spa
قابلمهلغتنامه دهخداقابلمه . [ ل َ م َ/ م ِ ] (ترکی ، اِ) قسمی ظرف بزرگ فلزّی (مسین و غیره ). ظرف فلزّی بزرگ با درو سرپوش هم از فلز که بر وی استوار شود برای نگاه داشتن پلو و دیگر چیزها. دیگ فلزی سربسته برای طبخ .ترکیب ها:- قابلمه پز</spa
قابلمهگویش اصفهانی تکیه ای: qâbloma/ digle طاری: qelefi طامه ای: qâbloma/komâǰdun طرقی: qâplâma/komâǰdun کشه ای: qâflama نطنزی: qâbloma
قابلمهلغتنامه دهخداقابلمه . [ ل َ م َ/ م ِ ] (ترکی ، اِ) قسمی ظرف بزرگ فلزّی (مسین و غیره ). ظرف فلزّی بزرگ با درو سرپوش هم از فلز که بر وی استوار شود برای نگاه داشتن پلو و دیگر چیزها. دیگ فلزی سربسته برای طبخ .ترکیب ها:- قابلمه پز</spa
قابلمهگویش اصفهانی تکیه ای: qâbloma/ digle طاری: qelefi طامه ای: qâbloma/komâǰdun طرقی: qâplâma/komâǰdun کشه ای: qâflama نطنزی: qâbloma