معتزلهلغتنامه دهخدامعتزله . [ م ُ ت َ زِ ل َ ] (اِخ ) فرقه ای است که می گویند به دنیا و آخرت ، دیدن حق تعالی ممکن نیست . ونیز می گویند که نیکی از خداست و بدی از نفس و مرتکب کبیره نه مؤمن است نه کافر. واصل بن عطا که مقدم این جماعت است شاگرد شیخ حسن بصری بوده یک روز در مسجد با شاگردان دیگر این ح
معتزلهفرهنگ فارسی عمیدفرقهای از مسلمانان پیرو واصلبن عطا که معتقد به مختار بودن انسان و حدوث عالم بودند.
معتزله ٔ شیعهلغتنامه دهخدامعتزله ٔ شیعه . [ م ُ ت َ زِ ل َ / ل ِ ی ِ ع َ / ع ِ ] (اِخ ) کسانی از معتزله که با شیعه در مسئله ٔ امامت قریب العقیده بوده و یا شیعیانی که در بعضی از اصول به عقاید اهل اعتزال نزدیک می شده اند. (خاندان نوبختی
معتزلیلغتنامه دهخدامعتزلی . [ م ُ ت َ زِ ] (ص نسبی ) یک تن از معتزله . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و هر کس که آن را در فلک و کواکب و بروج داند آفریدگار را از میانه بردارد معتزلی و زندیقی و دهری شود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 93).رؤیت
خیاط معتزلیلغتنامه دهخداخیاط معتزلی . [ خ َی ْ یا طِ م ُ ت َ زِ ] (اِخ ) عبدالرحیم بن محمد مکنی به ابوالحسین . (عیون الاخبار). رجوع به خیاط عبدالرحیم بن محمد... شود.
معتزله ٔ شیعهلغتنامه دهخدامعتزله ٔ شیعه . [ م ُ ت َ زِ ل َ / ل ِ ی ِ ع َ / ع ِ ] (اِخ ) کسانی از معتزله که با شیعه در مسئله ٔ امامت قریب العقیده بوده و یا شیعیانی که در بعضی از اصول به عقاید اهل اعتزال نزدیک می شده اند. (خاندان نوبختی
اصحاب العدل و التوحیدلغتنامه دهخدااصحاب العدل و التوحید. [ اَ بُل ْ ع َ ل ِ وَت ْ ت َ ] (اِخ ) لقبی بود که معتزله به خود دادند. رجوع به معتزله و اصحاب ِ واصل شود.
بشریةلغتنامه دهخدابشریة. [ ب َ ش َ ری ی َ ] (اِخ ) یکی از هفت فرقه ٔ معتزله باشند. (بیان الادیان ). فرقه ای از معتزله ، اصحاب بشربن المعتمر. (مفاتیح ). گروهی از معتزله و اتباع بشربن المعتمر باشند. بشر خود از افاضل علماء معتزله بود و عقاید خاصی داشت . رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و تعریفات جرجا
ابوموسیلغتنامه دهخداابوموسی . [ اَ سا ] (اِخ ) عیسی بن صُبَیْح ، ملقب به مزدار. تلمیذ بشربن معتمر رئیس فرقه مزداریّه از معتزله و او را راهب معتزله گفتندی بعلت زهد او.
عدلی مذهبلغتنامه دهخداعدلی مذهب . [ ع َ م َ هََ ] (اِخ ) معتزلی . پیرو معتزله . پیرو عدلیه . رجوع به عدلیه شود.
معتزله ٔ شیعهلغتنامه دهخدامعتزله ٔ شیعه . [ م ُ ت َ زِ ل َ / ل ِ ی ِ ع َ / ع ِ ] (اِخ ) کسانی از معتزله که با شیعه در مسئله ٔ امامت قریب العقیده بوده و یا شیعیانی که در بعضی از اصول به عقاید اهل اعتزال نزدیک می شده اند. (خاندان نوبختی