نخودآبلغتنامه دهخدانخودآب . [ ن ُ خُدْ ] (اِ مرکب ) نوعی از پرهیزانه ٔ بیماران که از گوشت بی چربی و نخود جوشانیده در آب ترتیب دهند. (ناظم الاطباء). ابوحنیفه . (مهذب الاسماء). آبگوشتی رقیق از گوشت و آب نخود بیماررا، گوشت آن کم است و نخود و آبش بیشتر. جوذآبه . حمصیه . (یادداشت مؤلف ) <span class
نخودآبادلغتنامه دهخدانخودآباد. [ ن َ خُدْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوری چای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، در 44هزارگزی شمال غربی قره آغاج و 12هزارگزی شمال راه مراغه به میانه . در ناحیه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و <span cla
یقلقلغتنامه دهخدایقلق . [ ی َ ل َ ] (ترکی ، اِ)یغلغ. ظاهراً نوعی پارچه یا پوشاک است : قلمی فوطه و کرباس و ندافی و فدک یقلق و طاقیه و موزه و کفش و دستار. نظام قاری . || شایدظرف روغن . روغن دان . (از: یَق ، یاق ، روغن + لق ، پسوند ظر
شوربالغتنامه دهخداشوربا. (اِ مرکب ) کلمه ٔ«با» در فارسی به معنی خورش و در ترکیب شوربا و کدوبا و ماست با و غیره آمده بمعنی چند نوع طعام را یک نوع ساختن . (از المعرب جوالیقی حاشیه ٔ ص 73). آش نمکدار، زیرا که «با» در پارسی بمعنی آش است و این لغت پارسی صرف است و ب
آبلغتنامه دهخداآب . (اِ) (اوستائی آپ ap، سانسکریت آپ َ apa، پارسی باستانی آپی api، پهلوی آپ ap) مایعی شفاف بی مَزه و بوی که حیوان از آن آشامد و نبات بدان ت
نخودآبادلغتنامه دهخدانخودآباد. [ ن َ خُدْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوری چای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، در 44هزارگزی شمال غربی قره آغاج و 12هزارگزی شمال راه مراغه به میانه . در ناحیه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و <span cla