پاندافرهنگ فارسی عمیدپستانداری شبیه خرس، دارای پوست سیاه و سفید، و گیاهخوار که در کوهستانهای چین و تبت زندگی میکند.
پاندیالغتنامه دهخداپاندیا. (اِخ ) نام قدیم منتهای جنوبی هندوستان و در قرون وسطی بدانجا دولت بزرگی بود. در قرن ششم و هفتم و هشتم هجری این مملکت را به دفعات آل سبکتکین و سایر دول اسلامیه ضبط و تسخیر کردند.
اندالغتنامه دهخدااندا. [ اَ ] (اِ مص ) گلابه و کاه گل بر بام و دیوار مالیدن . (برهان قاطع) (هفت قلزم ). گلاوه و کاهگل بر دیوار و بام مالیدن . (انجمن آرا) (آنندراج ). مالیدن کاه و گلابه بود بر دیوار. (فرهنگ جهانگیری ). کاه گل کردن . (شرفنامه ٔ منیری ) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ سروری ). || (نف مرخ
اندالغتنامه دهخدااندا. [ اَ ] (مغولی ، اِ) دوست . رفیق . انده . اندای . (از فرهنگ فارسی معین ) : واین اقطاع را که دادیم نفروشند و نبخشند و به اندا و قودا و اقا و اینی و خویشاوند و کابین و قلنک ندهند و کسی که بر این حرکت اقدام نماید گناه کار گردد. (تاریخ غازانی ص <span
انداءلغتنامه دهخداانداء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نَدی ̍. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (دهار). شبنمها. نمها: فان الانداء تمنع من ان تجمد العصارة. (ابن البیطار در کلمه ٔ حصرم ) : خون چون صوب انواء و ذوب انداء میچکید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص <span class="hl" di
پانداتریالغتنامه دهخداپانداتریا. [ ت ِ ] (اِخ ) جزیره ای به دریای تیره نی بر ساحل کامپانی . ژولی و آگری پین و اکتاوی زن نِرُن بدانجا تبعید شدند. و امروز آنرا وان تُتِن نامند.
پانداتریالغتنامه دهخداپانداتریا. [ ت ِ ] (اِخ ) جزیره ای به دریای تیره نی بر ساحل کامپانی . ژولی و آگری پین و اکتاوی زن نِرُن بدانجا تبعید شدند. و امروز آنرا وان تُتِن نامند.