حبتللغتنامه دهخداحبتل . [ ح َ ت َ ] (ع ص ) مرد کم گوشت وکم جثه ٔ غیر تناور. (منتهی الارب ). کم جثه ٔ ناتناور.
آبسنگ آبتَلیshoal reefواژههای مصوب فرهنگستانآبسنگی که در بین تودههای نامنظمی شکل میگیرد که در میان آبتَلهایی (shoals) از پودۀ آبسنگی آهکی غوطهور هستند
تجفجفلغتنامه دهخداتجفجف . [ ت َ ج َ ج ُ ] (ع مص ) خشک شدن . (زوزنی ). نیم خشک گردیدن جامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): تجفجف الثوب ابتل ثم جف و فیه ندی فان یبس کل الیبس قیل قف . (اقرب الموارد). تر شد جامه پس خشکیدو در او نمی هست . (شرح قاموس ). || پر بادگردیدن پرنده . (منتهی الا