آبآشفتگیaquaturbationواژههای مصوب فرهنگستانآشفتگی نهشتههای باستانشناختی درنتیجة جریان آبهای سطحی و چرخة خشکی و تری
فرایند آشفتگی فرهنگی،روند آشفتگی فرهنگیcultural disturbance processواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه رفتار فرهنگی انسان که مواد فرهنگی را در بافتمان باستانشناختی آنها تغییرشکل دهد، مانند حفر راهآبها و اجاقها و تنورها و بناها و بافتارهای معماری
آشفتگیلغتنامه دهخداآشفتگی . [ ش ُ ت َ / ت ِ ] (حامص )کیفیت و چگونگی و صفت آشفته . خشم . غضب : نیاطوس چون دیدبنداخت نان ز آشفتگی بازپس شد ز خوان . فردوسی . || اختلال : ابتداء آ
آشفتگیفرهنگ فارسی عمیدشوریدگی؛ عاشقی؛ پریشانحالی؛ حالت آشفته بودن؛ عصبانیت؛ درهموبرهم بودن؛ بینظمی.
خاکآشفتگیpedoturbation/pedturbationواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه آشفتگی در خاک یا نهشته، مانند انسانآشفتگی، گیاآشفتگی، زیاآشفتگی، آبآشفتگی و یخآشفتگی