آبجانشینیaquationواژههای مصوب فرهنگستانتشکیل همتافتی که در آن مولکولهای آب جانشین تمام یا تعدادی از گروههای همآرا میشوند
جانشینیلغتنامه دهخداجانشینی . [ ن ِ نی ] (حامص مرکب ) خلافت . ولایت عهد. وراثت . (ناظم الاطباء). عمل قائم مقام . رجوع به جانشین شود.
جانشینیvicarianceواژههای مصوب فرهنگستانجدایی یا تقسیم گروهی از موجودات زنده بهواسطة وجود مانع جغرافیایی نظیر کوه یا پیکرة آب که بر اثر آن رقمها یا گونههای جدید جانشین گروه اصلی میشوند