آبدرمانیhydrotherapy, hydropathyواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از آب، بهویژه استعمال خارجی و غیرخوراکی آن، در درمان اختلالات گوناگون
آب درمانیفرهنگ فارسی عمیدعلم استفاده از آب مخصوصاً آبهای معدنی برای معالجۀ بعضی از بیماریها؛ هیدروتراپی.
آب درمانیفرهنگ فارسی معین(دَ) (حامص . اِ.) معالجة بعضی بیماری ها با نوشیدن آب یا با نرمش های مخصوص در داخل آب .
درمیانیلغتنامه دهخدادرمیانی . [ دَ ] (ص نسبی ) وسطی . میانی . (ناظم الاطباء). || میانجی . (آنندراج ). میانجی و شفیع و واسطه . (از ناظم الاطباء).
هیدروتراپیفرهنگ فارسی عمیدشیوهای برای معالجۀ برخی از بیماریها شامل نوشیدن آب یا انجام حرکات مخصوص در آب؛ آبدرمانی.
تراپیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ی، مراقبت پزشکی، درمان کمکهای اولیه، تزریق، بانداژ، باندپیچی، پاشویه، انفوزیون، اورژانس شیمیدرمانی، هیدروتراپی، آبدرمانی، برقدرمانی، اکسیژنتراپی، ترموتراپی، گرمادرمانی