هت هتلغتنامه دهخداهت هت . [ هََ هََ ] (ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان شتررا بر آب زجر کنند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). صوتی است که بدان شتر را به سوی آب رانند. (اقرب الموارد). اذا وقف البعیر علی الردهة فلاتقل له هت هت ، مثلی است که برای ترک اصرار در پند و اندرز در مورد کسی که هوش وی آشکار
مرآتلغتنامه دهخدامرآت . [ م ِرْ ] (ع اِ) (از «رأی ») آئینه . آینه . مرآة. رجوع به مرآة شود : مردم نادیده باشد روسیاه مردم دیده بود مرآت ماه .مولوی .
مراآتلغتنامه دهخدامراآت . [ م ُ ] (ع مص ) ریا کردن . مرائات . ریاء. رجوع به مرائات شود. || نشان دادن خلاف واقع. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ریاء و ریا شود.
رطاآتلغتنامه دهخدارطاآت . [ رَطْ ] (ع ص ) ج ِ رطآء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به رطآء شود.
مآتلغتنامه دهخدامآت . [ م ِ ] (ع عدد، اِ) صدها. (غیاث )(آنندراج ). ج ِ مائة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). صدگان . (التفهیم ، یادداشت ایضاً). مئات . سدگان . در حساب ، ده دهگان (عشرا) یعنی ده واحد از مرتبه ٔ دوم تشکیل یک سده یا یک واحد از مرتبه ٔ سوم را میدهد و اعداد یکصد، دوصد، سه صد، چهارصد.