اخلیلغتنامه دهخدااخلی . [اَ لا ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از خلو و خلاء. خالی تر.- امثال :اخلی من جوف حِمار ؛ قالوا هو رجل من عاد و جوفه واد کان یحله ذوماء و شجر فخرج بنوه یتصیدون فاصابتهم صاعقة و اهلکتهم فکفر و قال لااعبد رباً فعل ذا ببنی
اخیولیلغتنامه دهخدااخیولی . [ اَ ] (اِخ ) قصبه ای از قضاهای لوای اسلمیة در ولایت ادرنه از روم ایلی ، واقع بر کنار خلیج برغوس بحر اسود و آن 27 ساعت از ادرنه و 15 ساعت از اسلمیة مسافت دارد. عدد سکنه ٔ آن بالغ بر <span class="hl"
آخال شیمیاییindigenous inclusionواژههای مصوب فرهنگستانآخالی که ازطریق واکنشهای شیمیایی در زمان ذوب تشکیل میشود
آخال مکانیکیexogenous inclusionواژههای مصوب فرهنگستانآخالی که با باردهی مواد وارد مذاب میشود، مانند ماسه و مواد نسوز