خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آرد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ârt طاری: ârt طامه ای: ârt طرقی: ârt کشه ای: ârt نطنزی: ârt
-
آرد
لهجه و گویش مازنی
aard آرت
-
واژههای مشابه
-
اُرْد
لهجه و گویش گنابادی
ord در گویش گنابادی یعنی جنگجو طلبیدن ، مبارز طلبیدن ، مهلت دهی
-
اَرِدْ
لهجه و گویش گنابادی
ared در گویش گنابادی یعنی بیاورد ، پس دهد
-
اَرْد
لهجه و گویش گنابادی
ard در گویش گنابادی (گبری) یعنی فرمانده اردو ، سرلشکر ، رئیس جنگجویان
-
اِرَدَ
لهجه و گویش گنابادی
erada در گویش گنابادی یعنی توان ، نیرو
-
آرد حلوا
لهجه و گویش مازنی
aard helvaa از انواع حلوا
-
آرد غالچین
لهجه و گویش مازنی
aard deghaalchiyee آمیختن آرد و آب باهم و ورز دادن آن و خمیر ساختن
-
آرد لوت
لهجه و گویش مازنی
aarde loot میوه ای که در اثر رسیدن زیاد له شده باشد
-
آرد نو
لهجه و گویش مازنی
aard e no ناوچوبی در آسیاب که گندم آرد شده،در آن انباشته شود آرد نو ...
-
آرد و
لهجه و گویش مازنی
aard o مخلوط آب و آرد
-
آرد هاکردن
لهجه و گویش مازنی
aard haakerden ۱آرد کردن ۲آسیاب کردن غلات
-
دنه آرد
لهجه و گویش مازنی
done aard آرد برنج
-
دو آرد
لهجه و گویش مازنی
dooaard ۱چرخه ۲قیچی مخصوص تراشیدن پشم – قیچی پشم چینی