آرد کاملwhole meal 1واژههای مصوب فرهنگستانآردی که در تهیۀ آن هیچیک از اجزای مغز و پوسته و گیاهک (germ) دانههای غلات از آنها جدا نمیشود
آرد گندم سختhard wheat flourواژههای مصوب فرهنگستانآرد گندم تهیهشده از گندم سخت که در مقایسه با گندم نرم، پروتئین بیشتری دارد
آرد کامل گندمwhole wheat flourواژههای مصوب فرهنگستانآرد تهیهشده از همۀ قسمتهای دانۀ گندم که سرشار از فیبر و کربوهیدراتهای پیچیده و پروتئین و عناصر معدنی و ویتامینهاست، ولی ترکیبات نامطلوبی مانند فیتاتها را نیز در خود دارد
نان آرد کاملwhole meal breadواژههای مصوب فرهنگستاننانی که از آرد کامل تهیه میشود و بر پایۀ مادۀ خشک حدود 2 درصد الیاف خام دارد
آردلغتنامه دهخداآرد. (اِ) نرمه و آس کرده یا نرم کوفته ٔ حبوب چون جو و گندم و برنج و نخود و باقلا. دقیق . طحین . طحن . آس . پِسْت . لوکه : گیا همچو دانه ست و ما آرد اوچو بندیشی و این جهان آسیاست . ناصرخسرو.بی آرد می شود بسوی خانه ز
آردفرهنگ فارسی عمیدگردی که از کوبیدن یا آسیا کردن غلات یا حبوبات بهدست آید: آرد گندم، آرد جو، آرد برنج، آرد نخود.
آردفرهنگ فارسی معین[ په . ] ( اِ.) گردی که از کوبیدن و آسیاب کردن غلات به دست می آید. ؛ ~ خود را بیختن و الک خود را آویختن کنایه از: وظایف خود را طی سالیان انجام دادن و دیگر اخلاقاً موظف یا عملاً توان انجام کاری را نداشتن .
آردلغتنامه دهخداآرد. (اِ) نرمه و آس کرده یا نرم کوفته ٔ حبوب چون جو و گندم و برنج و نخود و باقلا. دقیق . طحین . طحن . آس . پِسْت . لوکه : گیا همچو دانه ست و ما آرد اوچو بندیشی و این جهان آسیاست . ناصرخسرو.بی آرد می شود بسوی خانه ز
آردفرهنگ فارسی عمیدگردی که از کوبیدن یا آسیا کردن غلات یا حبوبات بهدست آید: آرد گندم، آرد جو، آرد برنج، آرد نخود.
درجۀ استحصال آردflour extraction rateواژههای مصوب فرهنگستاننسبت وزن آرد بهدستآمده نسبت به وزن کل گندم به درصد