آرشیداواژهنامه آزادآر به معنای آریایی و شید به معنای خورشید و آرشیدا به معنای خورشید آریایی می باشد مادر آریایی بانوی خورشید ، بانوی پاکی ، نورانی آریایی درخشان؛ واژۀ مرکب از آر و شید و الف اسم ساز.
ارشادالغتنامه دهخداارشادا. [ اَ ] (اِخ ) پایتخت ارمنستان . و این شهر همانست که یونانیان آرتاکساتا نامیده اند. رجوع به ایران باستان ص 2284 شود. || نام قلعه ای بود. (یشتها تألیف پورداود ج 2 ص 226</span
حارثلغتنامه دهخداحارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ظالم بن غیظبن مرةبن عوف بن سعدبن ذبیان . مکنی به ابولیلی . از فتاکان و دلیران مشهور عرب است در جاهلیت ، و در بزرگی و مناعت بدو مثل زنند: «امنع من حارث بن ظالم »، او یکی از ده تن است که در زمان نعمان بن منذر نزد کسری انوشیروان برسالت آمدند. نام او در د