آرَکسازهalveolar processواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از استخوان فک که دربردارندۀ قوس دندانی است و آرَکها در آن قرار دارند
عرق سوزهلغتنامه دهخداعرق سوزه . [ ع َ رَ زَ / زِ ] (اِ مرکب )جوش خرد سرخ که از اثر خوی بر اندام بادید شود. (یادداشت مرحوم دهخدا). عرق سوز. رجوع به عرق سوز شود.
آرَکسازۀ فک بالاalveolar process of maxillaواژههای مصوب فرهنگستانبرآمدگی تحتانی تنۀ استخوان فک بالا که آرَکهای دندانها در آن قرار دارند متـ . آرکسازۀ بَرواره
آرَکسازۀ فک پایینalveolar process of mandibleواژههای مصوب فرهنگستانبرآمدگی فوقانی تنۀ استخوان فک پایین که آرَکهای دندانها در آن قرار دارند متـ . آرکسازۀ زیرواره
زیرِلبچسباکsublabial adhesionواژههای مصوب فرهنگستانچسبندگی یا اتصال نابهنجار مخاط زیرلبی به لب بالا و آرَکسازه