قاتل سیاسیassassinواژههای مصوب فرهنگستانفرد مزدور یا متعصبی که با هدف سیاسی شخص یا اشخاصی را به قتل میرساند متـ . قاتل
رژیم آسیاییAsian dietواژههای مصوب فرهنگستانروش سنتی غذا خوردن در آسیا و خصوصاً نواحی شرقی و جنوبی آن که در آن عموماً گوشت غذای اصلی نیست، بلکه برنج و سبزیجات و ماهی و میوههای تازه و مصرف فراوان ادویه وجه غالب است
بازیهای آسیاییAsian Games, Asiadواژههای مصوب فرهنگستانبازیهایی که از سال1951، و هر چهار سال یک بار میان کشورهای آسیایی برگزار میشود
بازیهای پاراآسیاییAsian Para Gamesواژههای مصوب فرهنگستانبازیهایی که هر چهار سال یک بار و بعد از بازیهای آسیایی برای ورزشکاران دارای معلولیت جسمی برگزار میشود متـ . بازیهای آسیایی معلولان
آسنلغتنامه دهخداآسن . [ س ِ ] (ع ص ) طعم بگشته . (مهذب الاسماء). طعم بگردانیده . بگردیده . مزه و بوی گردانیده . طعم بگردیده . گشته . گندیده (آب ). آجن .
آسنلغتنامه دهخداآسن . [ س ِ ] (ع ص ) طعم بگشته . (مهذب الاسماء). طعم بگردانیده . بگردیده . مزه و بوی گردانیده . طعم بگردیده . گشته . گندیده (آب ). آجن .
ماء آسندیکشنری عربی به فارسیچرکي , باطلا ق , کثافت , سختي , گرفتاري , ادم بي کله , گنديده , فاسد , ضايع کردن , فاسد کردن , ضايع شدن , فاسد شدن , رسيدن , عمل امدن , گيج کردن , خرف کردن