اسکرکلغتنامه دهخدااسکرک . [ اِ ک ِ رَ ] (اِ) برجستن گلو باشد، یعنی آوازی که بی اختیار از گلو برآید و آنرا بعربی فواق گویند.(برهان ). فواق باشد یعنی صوتی که پیاپی از حلق برآید بی قصد. (سروری ). هکه . (برهان ). سِکسِکه . اسکچه .
آشکارکنندگی پادکنشcountermeasures detectabilityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان توانایی یک سامانۀ راداری در آشکار کردن پادکنش هنگامی که در معرض آن قرار میگیرد
آشکارکنندگی پادکنشcountermeasures detectabilityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان توانایی یک سامانۀ راداری در آشکار کردن پادکنش هنگامی که در معرض آن قرار میگیرد