آصدهلغتنامه دهخداآصده . [ ص ِدَ ] (ع اِ) اِصاد. گوِ آب میان کوهها. || (مص ) برابر کردن دو چیز با یکدیگر. (شرح قاموس ).
حصیدةلغتنامه دهخداحصیدة. [ ح َ دَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث حصید. کشت دروده . درویده . بدروده . بدرویده . || زیرنای کشت نزدیک زمین که داس بدان رسیدن نتواند. (منتهی الارب ). بن شوی غله که در زمین ماند. (مهذب الاسماء). || کشت زار.
هشدهلغتنامه دهخداهشده . [ هََ / هَِ دَه ْ ] (عدد، ص ، اِ) هژده . هشتده : در هشده هزار عالم کس را نیافتند که یک شربت از او درکشد. (تذکرةالاولیاء عطار).
اصدلغتنامه دهخدااصد. [ اِ ص َ ] (ع اِ) ج ِ اِصْدة. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب ). رجوع به اِصْدة شود.
اصادلغتنامه دهخدااصاد. [ اِ ] (ع اِ) مغاکی میان کوهها که در آن آب جمع شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آصدة. (قطر المحیط). رجوع به آصدة شود. || چیزیست چون طبق . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طباق . || آستان در. ج ، اُصُد. (قطر المحیط).
اصیدةلغتنامه دهخدااصیدة. [ اَ دَ ] (ع اِ) اُصْدة. (قطر المحیط) (منتهی الارب ). رجوع به اصدة شود. || حظیرة. (قطر المحیط) (منتهی الارب ). حظیرة که از شاخ درخت کنند. (مهذب الاسماء). || لغتی است در وصیدة. (قطر المحیط). رجوع به وصیدة شود.