آفتابۀ سفالیگویش کرمانشاهکلهری: gel̆ɪna گورانی: gel̆ɪna سنجابی: gel̆ɪna کولیایی: gel̆ɪna زنگنهای: gel̆ɪna جلالوندی: gel̆ɪna زولهای: gel̆ɪna کاکاوندی: gel̆ɪna هوزمانوندی: gel̆ɪna
آفتابهلغتنامه دهخداآفتابه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) آب تابه . ظرفی فلزین با لوله ای بلند که در آن آب گرم کنند. مِحَم ّ. || اِبریقی از فلز و بیشتر از مس که در طهارتخانه بکاربرند. قُمْقُمه . (مهذب الاسماء). قُمْقُم . کُمْکُم .- آفتابه گرفتن
آفتابهفرهنگ فارسی عمیدظرف آب خمره مانند، لولهدار، و با دسته که برای شستشو به کار میرود؛ آبریز؛ آبدستان؛ ابریق.
آفتابهفرهنگ فارسی معین(بِ) (اِمر.) ظرفی فلزی یا پلاستیکی با لولة بلند و باریک که سر آن گشاد است و در آن آب کنند و جهت نظافت استفاده کنند. ؛ ~ خرج لحیم کردن (کن .) تعمیر کردن کالای فرسوده ای که هزینة تعمیر آن بیش از قیمت خود کالا باشد، کار بیهوده کردن .