خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آفند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آفند
لغتنامه دهخدا
آفند. [ ف َ ] (اِ) جنگ . خصومت : دلیر و جهانسوز و پرخاشخرجز آفند کاری ندارد دگر. فردوسی .آورد پیامی که مبادا که خوری می مستک شوی و عربده آغازی و آفند.سوزنی .
-
واژههای مشابه
-
افند
لغتنامه دهخدا
افند. [ اَ ف َ ](اِ) آفند. (از مؤید الفضلاء). رجوع به آفند شود.
-
واژههای همآوا
-
افند
لغتنامه دهخدا
افند. [ اَ ف َ ](اِ) آفند. (از مؤید الفضلاء). رجوع به آفند شود.
-
جستوجو در متن
-
افتدیدن
لغتنامه دهخدا
افتدیدن . [ اَ ت ِدَ ] (مص ) خصومت کردن . (شرفنامه ٔ منیری ) . در بعضی فرهنگها افتد جنگ و خصومت نوشته است اقول آن افند با نون خواهد بود. (مؤید).