آلندرواژهنامه آزادمنطقه ای کوهستانی و باغی به معنای از سه طرف بسته(توسط کوه) واز یک طرف باز(دره یا رودخانه)
چالندرلغتنامه دهخداچالندر. [ ل َ دَ] (اِخ ) نام ولایتی معروف در هندوستان . نام ولایتی در هندوستان که «مسعودسعد» شاعر نامدار ایرانی چند سالی از دوران آزادی خود را در آن محل میزیسته و چندی نیز سمت حکمرانی آنجا را داشته است . مرحوم رشید یاسمی در مقدمه ای که بر دیوان مسعودسعد نگاشته است . در ذیل کل
بنی النضیرلغتنامه دهخدابنی النضیر. [ ب َ نِن ْ ن َ ] (اِخ ) غزوه ٔ بنی النضیر در سال چهارم از هجرت بودو آنان یهودان بودند. پس از آنکه پیغمبر زمین بنی النضیر را فتح کرد آنرا خالصه ٔ خود قرار داد و قوت خودو اهلش از آن زمین بود و باز او را به کراع و صلاح صرف میکرد. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به نضیر ش
جرس الانذاردیکشنری عربی به فارسیهشدار , اگاهي از خطر , اخطار , شيپور حاضرباش , اشوب , هراس , بيم و وحشت , ساعت زنگي , از خطر اگاهانيدن , هراسان کردن , مضطرب کردن