علولولغتنامه دهخداعلولو. [ ع َل ْ لو لو ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 40 هزارگزی شمال خاوری کلیبر و 40 هزارگزی راه شوسه ٔ اهر به کلیبر. ناحیه ایست کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل مایل به گر
الولولغتنامه دهخداالولو. [ اُ ] (اِ) لولو. وجودی وهمی که بچه های خرد را بدان ترسانند. این لفظ را بصورت مخفف لولو بیشتر استعمال کنند. (فرهنگ نظام ). رجوع به لولو شود. || مَتَرسی که در مزارع نصب کنند. (از فرهنگ نظام ).- الولوی سر خرمن .- مثل الول
کاتب الوالیلغتنامه دهخداکاتب الوالی . [ ت ِ بُل ْ ] (ع اِ مرکب ) در اصطلاح درایه از الفاظ قدح و ذم ّ است .
بعضگویش تهرانیبه از،بهتر :( الوالو بعض پلو=زمستان آتش و گرمی از پلو بهتر است. سگش بعض خودشه)،بعض شما نباشد=به از شما نباشد