بدنۀ آلومینیمیall-aluminum bodyواژههای مصوب فرهنگستانبدنهای که بخش عمدۀ آن از آلومینیم ساخته شده است
موتور آلومینیمیaluminium engineواژههای مصوب فرهنگستانموتوری که قطعات اصلی آن از آلیاژهای آلومینیم ساخته میشود که سبک و ارزان و دارای استحکام مناسب است
آلومینیمفرهنگ فارسی عمیدفلزی به رنگ سفید نقرهای، بسیارسبک و قابل تورق و مفتول شدن که حرارت و برق را به خوبی هدایت میکند و در ساخت ظروف و در و پنجرهسازی کاربرد دارد.
آلومینیم آندشیanodized aluminumواژههای مصوب فرهنگستانآلومینیمی که با فرایند آندش مقاومت به خوردگی آن افزایش مییابد
بدنۀ رویاندودfully galvanized bodyواژههای مصوب فرهنگستانبدنهای که بهجز بخشهای آلومینیمی و پلاستیکی آن، از فولاد رویاندود ساخته شده است
ریل سوم آلومینیمپوشaluminum clad third railواژههای مصوب فرهنگستانریل سوم فولادی با پوشش آلومینیمی در سطح تماس
آلومینیم آندشیanodized aluminumواژههای مصوب فرهنگستانآلومینیمی که با فرایند آندش مقاومت به خوردگی آن افزایش مییابد
لاک طلاییgolden lacquerواژههای مصوب فرهنگستانلاکی که در صورت زدن آن بر برگچههای آلومینیمی، جلوهای طلاگون به آنها میدهد
پیستون کمانبساطautothermic pistonواژههای مصوب فرهنگستانپیستونی آلومینیمی که برای کاهش انبساط حرارتی بدنۀ آن، بخش داخلی آن از فولاد ساخته میشود
بدنۀ آلومینیمیall-aluminum bodyواژههای مصوب فرهنگستانبدنهای که بخش عمدۀ آن از آلومینیم ساخته شده است
موتور آلومینیمیaluminium engineواژههای مصوب فرهنگستانموتوری که قطعات اصلی آن از آلیاژهای آلومینیم ساخته میشود که سبک و ارزان و دارای استحکام مناسب است