باب السطویلغتنامه دهخداباب السطوی . [ بُس ْ س َ ] (اِخ ) یکی از هفت در دیوار جنوبی مسجد حرام : ... و از باب الصفا سوی مغرب مقدار دیگر بروند باب السطوی است بدو طاق ... (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ برلین ص 106).
آلاشتلغتنامه دهخداآلاشت . (اِخ ) نام خُرّه ای در ناحیه ٔ ولوپی بسوادکوه مازندران . || نام قریه ٔ بزرگ این خُرّه .
آلستلغتنامه دهخداآلست . [ ل َ ] (اِ) سُرین . آلر. آرست : همچون رطب اندام و چو روغنْش سراپای همچون شبه زلفین و چو پیلسته ش آلست . عسجدی .در بعض فرهنگها بکلمه معنی اِست نیز داده اند.