همپارهای صورتبندیconformational isomersواژههای مصوب فرهنگستانهمپارهای یک ترکیب که آرایشهای فضایی آنها با کمترین میزان انرژی به یکدیگر تبدیل میشوند متـ . همصورت conformer
عماریةلغتنامه دهخداعماریة. [ ع َم ْ ما ری ی َ] (اِخ ) نام فرقه ای است از فرق فَطحیّة که آن از فرق شیعه است . و عماریة اصحاب عماربن موسی ساباطی میباشند. (از خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال ص 260).
حمارةلغتنامه دهخداحمارة. [ ح َ مارْ رَ ] (ع اِ) سختی گرمای تموز.(مهذب الاسماء). سختی گرما. (منتهی الارب ). و گاه در شعر بتخفیف راء آید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
ادغرلغتنامه دهخداادغر. [ اِ غ َ ] (اِخ ) ایالتی در مشرق بنوبز در ولایت متحده ٔ ایلی نوا، مساحت آن 600 میل مربع ودر بعض آمارها عدد اهالی آنرا 41450 تن یاد کرده اند. اهم محصولات آن گندم و دوسر و ذرت و جو و گوجه فرنگی و کشته ٔ ز
رها کردنلغتنامه دهخدارها کردن . [ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آزاد کردن . خلاص کردن . نجات دادن . واکردن . (ناظم الاطباء) : به دو بوسه رها کن این دل از گرم و خباک تا به منت احسان باشد احسن اﷲ جزاک . رودکی .رها کرد از بند کاوس راهمان گیو