پانمالغتنامه دهخداپانما. [ ن ِ ] (نف مرکب ) جوراب پانما؛ جورابی تُنُک که بشره از پشت آن دیده شود از ابریشم و جز آن .
انمالغتنامه دهخداانما. [ اِن ْن َ / اَن ْ ن َ ] (ع حرف مرکب ) مرکب است از ان ، یکی از حروف مشبهة بالفعل و مای کافّه . این دو کلمه را درحصر استعمال میکنند به معنی فقط، تنها، بس ، این است و جز این نیست : قل انما یوحی الی انما الهکم اله و
انماءلغتنامه دهخداانماء. [ اَ ن ِم ْ ما ] (ع اِ) ج ِ نَم ّ. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخن چین . (آنندراج ). رجوع به نم شود.
انماءلغتنامه دهخداانماء. [ اِ ] (ع مص ) گوالیدن . گوالانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). افزون کردن . (آنندراج ). || فاش کردن حدیث را بطرز سخن چینی . || تیرانداختن بر شکار بطوری که بگریزد و بمیرد. حدیث : کل ما اصمیت ودع ما انمیت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کشته شدن شکار دور از نظر شکا
لاله ٔ کوهیلغتنامه دهخدالاله ٔ کوهی . [ ل َ / ل ِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )شقایق النعمان . (مهذب الاسماء) (دستوراللغة). شقایق . (بحر الجواهر). آنومیا.
انومیانلغتنامه دهخداانومیان . [ اَ ] (اِ) بر وزن مجوسیان ، شقایق را گویندو آن نوعی از لاله باشد و در صحاح الادویه به همین معنی به اسقاط نون آخر «انومیا» آورده است و گفته است که این لغت رومی است ، واﷲ اعلم . (برهان ) (آنندراج ).
ارامونیلغتنامه دهخداارامونی . [ اَ ] (از یونانی ، اِ) آنومیا. بیونانی شقایق النعمان است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بلغت یونانی لاله را گویند و آن باغی و صحرائی هر دو باشد و بعربی شقایق النعمان خوانند و نوعی دیگر هم هست که آنرا آذریون گویند. (برهان قاطع). انومنا . رجوع به شقایق شود.
لالهلغتنامه دهخدالاله .[ ل َ / ل ِ ] (اِ) معمولا گلهای پیازداری را گویند که نام علمی آنها تولیپا و از خانواده ٔ لیلیاسه و آن از دسته ٔ سوسن ها و از تیره ٔ سوسنی هاست و کاسه و جام آن تشکیل جامی قشنگ و کامل میدهد. (گیاه شناسی گل گلاب ص <span class="hl" dir="ltr