خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آهنگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آهنگر
/'āhangar/
معنی
کسی که پیشهاش ساختن آلات و ادوات آهنی است؛ پیشهوری که آهن را در کوره سرخ میکند و از آن آلات و ادوات آهنی میسازد؛ نهامی؛ نهامین.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
چلنگر، حداد
دیکشنری
blacksmith, smith
-
جستوجوی دقیق
-
آهنگر
واژگان مترادف و متضاد
چلنگر، حداد
-
آهنگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [پهلوی: āsīnkar] 'āhangar کسی که پیشهاش ساختن آلات و ادوات آهنی است؛ پیشهوری که آهن را در کوره سرخ میکند و از آن آلات و ادوات آهنی میسازد؛ نهامی؛ نهامین.
-
آهنگر
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ) [ په . ] ( اِ. ص .) کسی که پیشه اش ساختن آلات و ادوات آهنی است ، حداد.
-
آهنگر
لغتنامه دهخدا
آهنگر. [ هََ گ َ ] (ص مرکب ) پیشه وری که آهن در کوره تافته و کوبد و آلات آهنینه سازد. حداد. هبرَقی . هالکی . قین . ریّام . نهامی . نهامین : کشاورز و آهنگر و پای باف چو بیکار باشند سَرْشان بکاف . ابوشکور.سر سروران زیر گرز گران چو سندان بد و پتک آهنگرا...
-
آهنگر
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: âhengar طاری: âhungar طامه ای: âhangar طرقی: âhangar کشه ای: âhangar نطنزی: âhanger
-
واژههای مشابه
-
اهنگر
دیکشنری فارسی به عربی
حداد
-
آهِنگر
لهجه و گویش بختیاری
âhengar آهنگر.
-
گاوان آهنگر
لغتنامه دهخدا
گاوان آهنگر. [هََ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاتجن بخش مرکزی شهرستان شاهی ، واقع در 10 هزارگزی جنوب باختری شاهی ... دشت ، معتدل مرطوب مالاریائی ، دارای 480 تن سکنه . زبان مازندرانی و فارسی . آب آن از نهر هتکه و رودخانه ٔ تالار، محصول آنجا برنج ...
-
واژههای همآوا
-
آهِنگر
لهجه و گویش بختیاری
âhengar آهنگر.
-
جستوجو در متن
-
blacksmith
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آهنگر، نعلبند، اهنگر
-
blacksmiths
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آهنگر، نعلبند، اهنگر
-
کلانه
لغتنامه دهخدا
کلانه . [ ک ِ ن َ / ن ِ ] (اِ) کلانه ٔ آهنگر. آتشدان آهنگر. کوره ٔ آهنگر. تنور آهنگر. (زمخشری ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).