آهنینلغتنامه دهخداآهنین . [ هََ ] (ص نسبی ) (از پهلوی آسی نان ) منسوب به آهن . از آهن : صف دشمن ترا ناستد پیش ور همه آهنین ترا باشد. شهید بلخی .آنجا که پتک باید خایسک بیهده ست گوز است خواجه سنگین مغز، آهنین سفال . <p class="
در آهنینلغتنامه دهخدادر آهنین . [ دَ رِ هََ ] (اِخ ) یا در بند آهنین ، باب الحدید عربی ، نامی که در ممالک شرق اسلامی به بعضی گردنه ها اطلاق میشد. معروفترین آنها گردنه ای است در ماوراءالنهرنزدیک جاده ٔ قدیم سمرقند به ترمذ. شوان تسانگ که در630 م . از آن گذشت شرح مخ
سرودفرهنگ نامها(تلفظ: sorud) (در موسیقی) نوعی شعر که در یک آهنگ مشخص به آواز خوانده شود ؛ هر نوع آواز آهنگین، در موسیقی بلوچستان نام قیچک است ؛ (در قدیم) هر نوع صوت آهنگین که از آلات موسیقی برمیآید.