سار اونیونلغتنامه دهخداسار اونیون . [ ی ُ ] (اِخ ) قصبه ای است در فرانسه با 2450 تن سکنه و کرسی کانتن رن سفلی است .
آونگانلغتنامه دهخداآونگان . [ وَ ] (ص مرکب ) در تداول عوام ، آونگ . دروا. معلق . آویخته . و فصیح آن آویزان باشد. بیت ذیل را در فرهنگها برای کلمه مثال می آورند : رفته با بازوش از تندی ّ مرکب آستین گشته آونگانش از پهلوی استر پوستین .جلال الدین
اونگانلغتنامه دهخدااونگان . [ اُ ] (اِ) باصطلاح دواسازی هر ماده ٔ دسم و سفت و غلیظی که بروی جزء معلول تمریخ کنند مانند اونگان خاکستری . (ناظم الاطباء).