25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
انداختن با شتاب
آویختن (از چند سو)
آویزان کردن (از چند سو)
فلاخن
قلابسنگ
کلماسنگ
بیشتر بدانید
ملاحظه نشان دادن
به مهر و امضای سردفتر اسناد رسمی رساندن
معنی نکردنی
drowsiness
purposively
superciliosity
جستوجوی دقیق
آویزانه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
sling
جستوجوی همآوا
اویزانی
دیکشنری فارسی به عربی
تعليق
آویزانی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
hang
آویزانی
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: بُعد ] آویزانی، معلق بودن، تعلیق برآمدگی تأخیر