آفنداکلغتنامه دهخداآفنداک . [ ف َ ](اِ) آدفنداک . آزفنداک . نوشه . قوس قزح . انطلیسون . تیراژه . کمر رستم . کمردون . طوق بهار. سریر. آدینده .
آفنداکواژهنامه آزادآفَنداک، آدفنداک، آزفنداک؛ نوشه، قوس قزح، انطلیسون، تیراژه، کمر رستم، کمردون، طوق بهار، سریر، آدینده. (رک دهخدا)
مانندآبلغتنامه دهخدامانندآب . [ ن َن ْ ] (اِ مرکب ) قوس قزح باشد. (آنندراج ). آژفنداک و قوس قزح . (ناظم الاطباء).کمان رستم . سرکیس . سدکیس . و رجوع به آژفنداک شود.