آیهلغتنامه دهخداآیه . [ ی َ ] (ع اِ) آیت . ج ، آیات ، آی .- آیه ٔ حجاب ؛ آیه ٔ سی و یکم سوره ٔ نور 24.- آیه ٔ سجده ؛ هر یک از چهار آیت ذیل : آیه ٔ 15 از سوره ٔ <span
پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
پایۀ دستگاه شمارbase of a number systemواژههای مصوب فرهنگستاندر یک دستگاه شمار، عددی طبیعی و بزرگتر از یک که هر عدد طبیعی برحسب توانهای آن با ضرایب صحیح نامنفی نوشته میشود متـ . پایۀ دستگاه اعداد
پایۀ فضای بُرداریbasis of a vector spaceواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای خطی مستقل در یک فضای بُرداری که فضا را تولید میکند
آگهی پیشنماpop-over advertisement, pop-over adواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آگهی که در صفحۀ وِب پیش روی کاربر ظاهر میشود و روی بخشی از صفحۀ جاری را میگیرد
زبانهای هستهآغازhead-first languages, head-initial languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در ابتدای آن قرار میگیرد
آیهانواژهنامه آزادپسر زیبا ، پسر ماه ، پادشاه ماه - آیهان به معنی پادشاه و صاحب اختیار ماه اشاره به شکافتن ماه به دستور حضرت محمد (ص) دارد که در ادبیات روایی مذهبی به عنوان یکی از معجزات پیامبر اسلام ذکر شده است
قسم و آیهلغتنامه دهخداقسم و آیه . [ ق َ س َ م ُ ی َ / ی ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب )برای اثبات امری قسم خوردن و به آیه ٔ قرآن استشهاد کردن . اگر کسی برای قبولاندن مطلبی پافشاری کند و دلیل و برهان آورد گویند: اینقدر قسم و آیه لازم نیست .
آیه و مایهلغتنامه دهخداآیه و مایه . [ ی َ / ی ِ وُ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه ، همگی . بالجمله . جمعاً. این و بس (بطور تحقیر): این روغن آیه و مایه دو سیر بود. آیه و مایه یک تومان دارم .
آیه و مایهلغتنامه دهخداآیه و مایه . [ ی َ / ی ِ وُ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه ، همگی . بالجمله . جمعاً. این و بس (بطور تحقیر): این روغن آیه و مایه دو سیر بود. آیه و مایه یک تومان دارم .
آیهانواژهنامه آزادپسر زیبا ، پسر ماه ، پادشاه ماه - آیهان به معنی پادشاه و صاحب اختیار ماه اشاره به شکافتن ماه به دستور حضرت محمد (ص) دارد که در ادبیات روایی مذهبی به عنوان یکی از معجزات پیامبر اسلام ذکر شده است
قسم و آیهلغتنامه دهخداقسم و آیه . [ ق َ س َ م ُ ی َ / ی ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب )برای اثبات امری قسم خوردن و به آیه ٔ قرآن استشهاد کردن . اگر کسی برای قبولاندن مطلبی پافشاری کند و دلیل و برهان آورد گویند: اینقدر قسم و آیه لازم نیست .