أبديدیکشنری عربی به فارسیاظهار کرد , نماياند , اعلان کرد , ظاهرکرد , ابراز کرد , علني کرد , آشکار کرد
ابديدیکشنری عربی به فارسیابدي , ازلي , جاوداني , هميشگي , فناناپذير , بي پايان , داءمي , پيوسته , مکرر , لا يزال , جاويد , هميشگي داءمي
ابدیلغتنامه دهخداابدی . [ اَ ب َ ] (ص نسبی ) جاوید. جاویدان . باقی . همیشه در مستقبل . جاودان . جاودانه . جاودانی . که آخر ندارد از حیث زمان . بی کرانه . که معدوم نشود. (تعریفات جرجانی ). پاینده . پایا. که همیشه باشد. هرگزی . همیشه . مقابل ازلی . || (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی .
أبديدیکشنری عربی به فارسیاظهار کرد , نماياند , اعلان کرد , ظاهرکرد , ابراز کرد , علني کرد , آشکار کرد
أبديدیکشنری عربی به فارسیاظهار کرد , نماياند , اعلان کرد , ظاهرکرد , ابراز کرد , علني کرد , آشکار کرد