حساسیتلغتنامه دهخداحساسیت .[ ح َس ْ سا سی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) حساسی . رجوع به حساسی شود: حساسیت نسبت به عوامل خارجی ؛ زود متأثر شدن از آنها رجوع به جانورشناسی ج 1 صص 10-12 شود.
هشاشتلغتنامه دهخداهشاشت . [ هََ ش َ ] (ع مص ) شادمانی نمودن . شادی کردن . خوشرویی : بوزنه هشاشتی نمود و بشاشتی ظاهر کرد. (سندبادنامه ). رجوع به هشاشة شود.