أَيْدِيهِنَّفرهنگ واژگان قرآندستهايشان(مؤنث)(عبارت "وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ "یعنی :فرزندي که ميان دست و پاي خود پرورانده و لذا می دانند که نطفه اش از کیست ،به دروغ به کسي نبندند . به جای رَحِم از عبارت" میان دست و پایشان" استفاده کرده تا به احاطه آنان به فرزند و در نتیجه علم
إذعَنَ لـ (إلي)دیکشنری عربی به فارسیموافقت کرد با , رضايت داد به , را پذيرفت , را رسماً پذيرفت , اعتراف کرد به , تسليم … شد , گردن نهاد به , تن داد به
طیافیرلغتنامه دهخداطیافیر. [ طَ ] (ع اِ) ج ِ طیفور : و بین ایدیهن طیافیر الذهب و الفضه مملوة بحب الملوک . (رحله ٔ ابن بطوطة). و رجوع به طیفور شود.
يَفْتَرِينَهُفرهنگ واژگان قرآنآن را به دروغ و افتراء نسبت ندهند (عبارت "وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ " يعني : طفل حرامزاده خود را به دروغ و افترا به شوهرانشان نبندند)
برگستلغتنامه دهخدابرگست . [ ب َ گ َ ] (صوت ، ق ) برگس . پرگس . پرگست . به معنی برگس است که معاذاﷲ و خدا نکند باشد. (از برهان ) (از هفت قلزم ) (از آنندراج ). حاشا. حاش . (حبیش تفلیسی ). مباد. معاذاﷲ. دور. دور باد. (یادداشت دهخدا). رجوع به برگس شود : رودکی ار قطب شاعر
غزاللغتنامه دهخداغزال . [ غ َ ] (ع اِ) آهوبره که در حرکت و رفتار آمده باشد. یا آهوبره ٔ نوزاده تا که نیک دونده گردد. ج ، غِزلَة، غِزلان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) . فارسیان آهو استعمال کنند. (از آنندراج ). آهوبره . (غیاث اللغات ). آهوبره چون در حرکت آید. (بحر الجواهر). آهوبره و مؤنث آن غزال