عرقصاءةلغتنامه دهخداعرقصاءة. [ ع ُ ق ُ ءَ ] (ع اِ) یکدانه عرقصاء. واحد عرقصاء. (از اقرب الموارد). رجوع به عرقصاء شود.
حرقصةلغتنامه دهخداحرقصة. [ ح َ ق َ ص َ ] (ع مص ) گام نزدیک نهادن . || سخن زودزود و پیوسته گفتن . (منتهی الارب ).
عرقصةلغتنامه دهخداعرقصة. [ ع َ ق َ ص َ ] (ع مص ) پویه دویدن و رقصیدن . (منتهی الارب ). رقصیدن . (از اقرب الموارد). || راه رفتن . عرقصت الحیة، مار راه رفت . (از اقرب الموارد). || (اِ) نوعی از رفتار مار. (منتهی الارب ).
عرقصةلغتنامه دهخداعرقصة. [ ع ُ ق ُ ص َ / ع ُ رَ ق ِ ص َ ] (ع اِ) یکدانه عرقص . (از اقرب الموارد). رجوع به عرقص شود.
عرکسةلغتنامه دهخداعرکسة. [ ع َ ک َ س َ ] (ع مص ) بر یکدیگر نهادن چیزی را.(از منتهی الارب ). بر هم قرار گرفتن و تراکب . (از اقرب الموارد). || گرد آوردن . (از منتهی الارب ). جمع کردن بعضی را بر بعضی . (از اقرب الموارد).