اجحادلغتنامه دهخدااجحاد. [ اِ ] (ع مص ) محتاج شدن . || کم خیر شدن . (منتهی الارب ). اندک خیر گشتن . (تاج المصادر). || نابالیدن کشت و نبات . (تاج المصادر) (زوزنی ). نابالیدن گیاه . (منتهی الارب ). افزایش نکردن گیاه .
اجهادلغتنامه دهخدااجهاد. [ اِ ] (ع مص ) رنجانیدن .(زوزنی ). برنجانیدن . (تاج المصادر). || بار کردن فوق طاقت : اجهد الدابة. || آرزومند طعام شدن : اَجْهَدَ الطعام . اُجْهِدَ الطعام (مجهولاً)؛ ای اشتهی . || شتاب کردن پیری و مانندآن : اجهد الشیب . || بسیار گردیدن . || آشکار و هویدا شدن : اجهد الحق
اجهاضلغتنامه دهخدااجهاض . [ اِ ] (ع مص ) شتابانیدن . || بچه بیفکندن شتر. (تاج المصادر). || دور کردن . || غالب کردن . || رهانیدن .
ازهادلغتنامه دهخداازهاد. [ اِ ] (ع مص ) اندازه کردن . (منتهی الارب ). اندازه گرفتن چیزی را. || درویش گشتن . (زوزنی ). درویش شدن . (تاج المصادربیهقی ). اندک مال شدن . || پرهیزکار شدن .