لغتنامه دهخدا
اضراب . [ اِ ] (ع مص ) اضراب مرد در خانه ٔ خود؛ اقامت کردن در آن . (از اقرب الموارد). اقامت ورزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مقیم شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). مقیم شدن به یک جا. (غیاث ). || اعراض کردن از کسی . (از اقرب الموارد). برگشتن از کسی . (منته